از سری جلسات ادبی نقد چهارشنبه- جلسه چهل و سوم

ساخت وبلاگ

 

 

چهل‌و‌سومین نشست از جلسات ادبی نقد چهارشنبه روز 18 بهمن‌ماه، در کافه چنار واقع در ضلع شمال شرقی چهاراه کالج برگزار شد. در این جلسه، نقد‌و‌بررسی مجموعه داستان«سنگ یحیا» نوشته خسرو عباسی خودلان، که توسط «نشر نیماژ» در سال 1395 منتشر شده است، با حضور نویسنده‌، و منتقدین: حسن محمودی و فرزام شیرزادی، اعضا نقد چهارشنبه و جمعی از نویسندگان و منتقدان برگزار گردید.

در ابتدای جلسه سیروس نفیسی، مجری جلسه گفت: این اثر اولین کتاب منتشر شده‌ی نویسنده بوده و شامل ده داستان است که اکثر آن‌ها در محدوده و فضای جنگ قراردارند. برای همین اولین سوالی که مطرح است این است که: نگرش این کتاب نسبت به جنگ چگونه است؟ آن هم موقعی که ما حوزه‌ای به نام ادبیات دفاع مقدس را داریم. حوزه‌ای که پیش از این داستان‌ها و آثار بسیاری از جمله : «زمین سوخته» احمد محمود، «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» از حسین مرتضاییان آبکنار، آثار احمد دهقان از جمله «من قاتل پسرتان هستم، شطرنج با ماشین قیامت از حبیب احمدزاده و... را داشته‌ایم. حوزه‌ای که به واسطه‌ی اطلاق عنوان مقدس روی آن، بنظر می‌رسید باید همه چیزش مقدس باشد و طبیعتن نمی‌شد خیلی حرف‌ها و واقعیت‌ها را زد. اما اینک که از آن فاصله گرفته‌ایم، شاید بتوان به آن‌ها واقع‌بینانه‌تر پرداخت.

سپس ایشان، طبق روال جلسات، از نویسنده درخواست کردند قسمتی از کتابِ خود را برای حاضران قرائت کند. که خسرو عباسی، قسمتی از داستان «به وقت بابل» را برای حاضران در جلسه قرائت کردند:

«ساعت از همان توی کانال از کار افتاده بود، ولی برای این که حواست را از کابوس رها کنی به ساعت فکر می‌کردی و صدای تیک تاک ساعت آرام آرام می‌آمدو می‌پیچید توی فضای کوچک و تنگ قبر. دوست داشتی تو را هم توی تابوت می‌گذاشتند. فضای تابوت فشار خاک را می‌گرفت. خاک این جا سنگین بود. فشار می‌آورد روی قفسه‌ی سینه‌ات. دوباره وزن آن دو تا جسد عراقی و اَسرا و ام‌یحیا خراب می‌شد روی چند پاره استخوان باقی مانده‌ی تن تو؛ واهاگن، پسر ته تغاری مسیو داویت خاچاطوریان و آنا ماریت...» ص35-34

پس از قرائت ایشان، فرزام شیرزادی گفت:

من تمامی داستان‌ها بجز داستان آخر«نفیر خانه» را خوانده‌ام. البته نمی‌دانم با توجه به تیراژ کم کتاب(حدود دویست نسخه) آیا اصلن چنین محافلی خوب است؟ کارکرد دارد؟... جدا از این تا ده الی پانزده سال قبل نوشتن از جنگ، هاله‌ای مقدس داشت و اگر کسی در این زمینه نمی‌نوشت، می‌شد نویسنده ضد جنگ و دردسرهای پشت‌اش... بنابراین اگر آن زمان‌ها کسی انتقادی از آثار مربوط به جنگ می‌کرد زیر ضرب قرار می‌گرفت که خوشبختانه آن دوره تمام شده است و حالا دورانی شروع شده که نویسندگانی که تجربه‌ی حضور در جنگ را بصورت مستقیم نداشته‌اند، اما بنوعی حول و حوش آن بودند یا از آن تاثیراتی گرفته‌اند، به آن می‌پردازند، از جمله مجموعه داستان حاضر... در بررسی این کتاب اولین نکته این که کاش نام کتاب«گرای صفردرجه» بود، چرا که این داستان یک سر و گردن از داستان‌های دیگر مجموعه بالاتر است. قصه دارد، تعلیق دارد و خواننده را مجبور به ادامه خواندن می‌کند. فضای دهشتناک جنگ را به خواننده منتقل می‌کند، زیاده‌گویی ندارد و بنوعی شکل یک داستان کلاسیک را دارد. البته چون لفظ«گرای» در نام چند داستان دیگر هم تکرار شده، شاید هم می‌شد اسم دیگری را به این داستان اطلاق کرد... داستان قرنطینه بنظرم گزارشگونه است؛ دراین داستان بیشتر گفته شده است و آن فضای رعب آور و دهشتناک در این داستان حس نمی‌شود. بجز این مابقی داستان‌ها بنظرم در حد متوسط هستند... در داستان «سنگ یحیا»، ایرادات زبانی از جمله «گفتم» و «گفتی»‌های اضافه دیده می‌شود، یا توصیف‌های مکانی که بنظر در جای مناسب خود قرار ندارند. یا نثر، که گاهی یکدست بنظر نمی‌رسد. به هرحال بنظرم این کار بهتر بود با دقت بیشتری ویرایش می‌شد... مطلب دیگر این که اگر بپذیریم در مثلث داستان، بایستی سه‌ضلع انگیزه روایت، لحن، نظرگاه بایستی لحاظ شده باشند، در بعضی از داستان‌های این مجموعه انگیزه روایت، پشت سر داستان نیست. و در پایان، کاش آن چیزی که باید درباره‌ی جنگ گفته شود، گفته می‌شد و آن جور که باید به آن پرداخته می‌شد.

پس از ایشان حسن محمودی این‌گونه شروع به صحبت کردند:

برخلاف این نظر که می‌گوید: در کار نشر و داستان عجله وجود دارد. بنظر من اصلن این طور نیست. نمونه‌اش همین مجموعه داستان که حاصل بیست سال نوشتن نویسنده است. بنظر من، ما خیلی داریم کاهلی می‌کنیم؛ دست دست می‌کنیم. وسواس بخرج می‌دهیم. در صورتی که باید سریع‌تر و راحت‌تر از این کار کرد. اما در مورد داستان‌ها: داستان «نفیر» بنظر من داستان جسورانه‌ای است. رفتن به نقاره‌خانه و زیرزمین‌های آنجا ساده نیست. من نگران بودم که این کار در مراحل ارشاد دچار مشکل شود... اما در مورد نقد، بنظرم لازم نیست مسائلی را که ما در کارگاه‌های داستان‌نویسی دنبال می‌کنیم، در جلسات نقد هم دنبال آن‌ها باشیم. ما در نقد باید دنبال کشف باشیم. کاری که مثلن ناباکف می‌کند؛ انگارکه  دارد اثری دیگری می‌آفریند. در صورتی که ما، در نقد بیشتر دنبال اثبات پیش فرض‌های خود هستیم. دنبال این که آن‌ها در داستان آمده یا نه؟ در همین راستا بنظر من تقسیم‌بندی ادبیات جنگ یا دفاع مقدس هم به ما کمکی نمی‌کند. بهتر است ما این‌ها را رها کرده، داستان‌مان را بنویسیم. چرا که همین تقسیم‌بندی‌ها، یک دوره  باعث شده بود در آن طرف، مدتی گروهی درست شده بود که داستان‌ها را چک می‌کرد که آیا با مستندات وقایع جنگ سازگار هستند یا نه؟ در این طرف هم، عده‌ای ملاک‌شان این بود که مثلن چون فلان کار از جانب فلان جریان مثلن سوره تایید شده، پس مورد اعتنا نیست...که این ماجرا تا اندازه‌ای سر این مجموعه هم آمده است. همان طور که این ماجرا سر کتاب دال هم تا اندازه‌ای آمد. البته واقعیت این است که در مورد جنگ، ما کار بزرگی انجام نداده‌ایم. که حتی برای خودمان جذاب باشد، چه برسد برای دیگران... در پایان من پیشنهاد می‌کنم آقای عباسی این کار را مربوط به گذشته دانسته، بروند سراغ کارهای جدید.

پس از صحبت ایشان، مجری جلسه از حاضران در جلسه خواست تا نظرات خودشان را مطرح کنند و خودشان بعنوان اولین نفر، گفتند؛

سیروس نفیسی: بنظر من نگاه انسانی در داستان‌ها مشهود است و آدم‌ها باطن خودشان را در داستان‌ها نشان می‌دهند. چرا که جنگ بهترین عرصه‌ای است که آدم‌ها درونیات خودشان را آشکار می‌کنند. اما در مورد تقسیم‌بندی، بنظرم بهتر است، از انگ زدن، دور شده، اجازه بدهیم هر کس کار خودش را بکند.

هادی نودهی: من کتاب را دوست داشتم. هر چند بنظرم داستان‌های این مجموعه به دو قسمت تقسیم می‌شود، داستان‌های قبل از سال نود، مانند داستان چاه یا کفش ملی که دارای ابهام بوده و پایان سریع دارند. یا داستان قرنطینه که روایت اضافه دارد. در برابر آن، داستان‌های بعد از سال نود قرار دارند که بنظر من بهترند. داستان بابل داستان خوبی است، هرچند کمی به داستان ایرانمهر محمودی نزدیک شده (ابر صورتی)... داستان سنگ یحیی بنظرم داستان پیش پا افتاده‌ای است  که البته با تخیل نویسنده، آنجا که از خوردن سنگ توسط مرغ و نفس کشیدن فیروزه و تاثیر خون روی آن صحبت می‌کند داستان نجات می‌یاید... نودهی درادامه اضافه کرد:(در مورد صحبت های آقای محمودی) ضمنن این تقسیم‌بندی را نویسنده‌ها نکرده‌اند، بلکه به نویسنده‌ها تحمیل شده... در خاتمه بنظرم تا وقتی ما دفاع مقدس داریم، نمی‌‌توانیم رمان داشته باشیم.

مسعود پهلوان بخش: بنظرم ما با ده داستان روبرو هستیم که بیش از نیمی از آن‌ها خوب هستند. برای همین بنظرم ما با مجموعه داستان خوبی روبرو هستیم و از این جهت به ایشان تبریک می‌گویم. اما بحث جنگ. تقلیل دادن جنگ به موضوعات کمتر حساسیت برانگیز، یک نوع دفاع ناخودآگاه  است که توسط نویسندگان در جامعه ما بوجود آمده است که ممکن است کسی بگوید این نظر نویسنده است، اما به هر جهت این نگرش، این طرز برخورد با جنگ به ادبیات ما صدمه زده است هرچند این نقصان نه به نویسنده که به سیستمی بر می‌گردد که این فشار را می‌آورد.

 طلانژادحسن: واقعیت تلخی بر داستان‌نویسی ما حاکم است. خود من، کسی هستم که تمام یا اکثر داستان‌های من با ممیزی، سانسور و فشار روبرو بوده است. با این همه فکر می‌‌کنم اگر جامعه نویسندگان توانا باشد می‌تواند از پس این وضعیت برآید. نمونه‌اش اثار برجسته سایر ملل که شاهدیم تحت فشارهای زیاد باز می‌درخشند. بهر حال در این مجموعه، ما با داستان‌هایی روبرو هستیم که بدون ادعا، و تاکید  روی ساختار و شکل داستان، حس انسانی را به خواننده منتقل می‌کنند.حتی در  سنگ یحیا که پایان‌بندی خوبی دارد. یا داستان قوی «نفیر» . روی هم رفته بنظرم داستان‌ها زبان ساده و روانی دارند.

معصومه اصغری: رویکرد نویسنده در تمام داستان‌ها یک سنگ است. منظورم از نظر گرایش انسانی در داستان هاست... تکرار نام یحیی برایم جالب بود ، اما حیف که این تکرار به انسجامی نرسید...من در مقایسه با کارهای آپارتمانی که به تازگی خوانده‌ام، از داستان‌های این مجموعه با این که حزن‌آور بودند، اما بیشتر خوشم آمد... پایان داستان سنگ یحیی برایم قشنگ بود (چنگ انداختن به چادر و...). داستان «به وقت بابل» را پسندیدم...

 پوریا فلاح: با توجه به حرف های محمودی در مورد تقسیم بندی جنگ و دفاع مقدس گفت: بنظر من هم، ما نباید در دام تعاریف از پیش تعیین شده در مورد جنگ بیفتیم و صحبت‌های آقای محمودی به طور کلی درسته که ما نباید تسلیم دسته بندی های از پیش تعیین شده بشویم اما نباید از آن ور بوم هم افتاد؛ منظور این است وقتی خود نویسنده تمرکزش روی قصه جنگ است نمی توانیم نگاه ایشان را به معقوله جنگ بررسی نکنیم باید و می‌توانیم در مورد جنگ و ادبیات بحث کنیم... و از این مهم تر پرداختن به لایه های عمیق تر است آنجا که نویسنده دچار لکنت نشده مثل داستان گرای صفر درجه که آقای شیرزادی هم اشاره کردند و داستان آخر مجموعه موفقیت داستان را شاهدیم اما آنچه در داستان‌های این مجموعه مهمتر از جنگ است مذهب است، که کارکرد مهم‌تر داشته است تاثیر مذهب بر نویسنده و داستانهایش و شیوه روبه رو شدن او با آن؛ داستان آخر مجموعه نمونه خوبی برای بررسی است، آن جاهایی که مذهب از محافظه کاری رنج نبرده و به وسط کشیده شده، شاهد موفقیت داستان و نویسنده هستیم... ایشان ادامه داد: لکنت دوم و بنظر من مهم تر قصه است، اگر نویسنده در وادی قصه لکنت داشته باشد، شکست بزرگی خورده است که بنظرم خسرو عباسی در داستان هایی که این لکنت را نداشته موفق بوده... بنظرم  اگر در مجموعه‌ای، دو سه داستان تاثیرگذار و ممتاز وجود داشته باشد، آن مجموعه موفق است و کار خودش را تا حدودی کرده است.

منیرالدین بیروتی در انتقاد به شیوه نقد کتاب گفت: بنظر من باید ما در ابتدا تعاریفی از جنگ، ادبیات، نقد... داشته باشیم. مثلن این که می‌گویید: در این کتاب ده داستان استاندارد داریم، منظور از استاندارد چیست؟... بنظر من بهتر بود در مورد یک داستان بحث و نقد می‌کردیم. در صورتی که ما داریم در مورد مسائلی حرف می‌زنیم که بهمان حقنه شده...

پریا نفیسی: بنظرم موضوع جلسه مشخص و بحث‌ها هم در جهت بوده... در مورد داستان‌های خسرو عباسی، شاید داستان‌های قدیمی‌تر به حُسن داستان‌‌های جدیدتر نباشد.... من داستان «سنگ یحیی» و «به وقت بابل» را پسندیدم. سنگ یحیی فضای خوبی دارد که آن را به خواننده منتقل می‌کند. موقعیت دوگانه‌ای که مانده است چکار کند؟ چکار نکند؟ را خوب به خواننده منتقل می‌کند....در داستان بابل، «تنهایی» خوب در آمده و تعارضی که برای شخصیت داستان پیش می‌آید برای خواننده بخوبی تداعی می‌شود.

 بهار رضایی: من بعنوان نماینده هفت‌اقلیم، می‌خواهم به جناب خسروی تبریک بگویم.  امیدوارم برای مرحله‌ی دوم هم خبرهای خوبی در مورد مجموعه داستان ایشان داشته باشیم.

 

در پایان خسروعباسی ضمن تشکر از دست‌اندرکاران و دوستان حاضرگفتند: شاید بازنویسی این مجموعه بیش از ده سال برایم طول کشید... با نظر و توصیه آقای محمودی، من ده داستانی را که از نظر موضوع به هم نزدیک بودند، در این مجموعه جمع کردم.

دراین جلسه هم چنین: فاطمه قدرتی، شهناز بازگیر، مردعلی مرادی، ناصرتیموری، عباس باباعلی و...حضور داشتند که در پاره ای موارد به فراخور بحث به بیان نظرات خود پرداختند.

 

تهیه گزارش: عباس باباعلی

 این گزارش، گزیده و خلاصه  نکاتی است (از نظر گزارش‌گر)، که دوستان مطرح کردند.

 

 

مصاحبه با نویسنده: هادی نودهی، مسعود پهلوان بخش

پیاده سازی مصاحبه: معصومه اصغری

تهیه گزارش: عباس باباعلی

پوستر:معصومه اصغری

عکس، ادیت، سایت:پوریا فلاح

با همکاری کافه چنار

 گزارش تصویری

 

نقد چهارشنبه...
ما را در سایت نقد چهارشنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : naghde4shanbeo بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 1 فروردين 1397 ساعت: 3:37